ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

مدیران موفق ایرانی (۲)

در ادامه سریال مدیران موفقی که باهاشون بطور مستقیم سرو کار داشتم، می خوام امروز به شخص دیگری بپردازم:

دومین مجموعه ای که از سال 1380 به مدت یک سال با اون همکاری داشتم، همکاران سیستم بود که شاید به نوعی بعد از دنیای کوچک ناظرفرزان، در حکم یک محیط واقعی نرم افزاری با تخصصی که دلم می خواست بود. همکاران به واسطه ساختار سازمانی که داشت از وجود مدیران زیادی بهره می برد. که من اگه بخوام از هر کدوم بنویسم، برای خودش یک مطلب جداگانه میشه. مثلا اونجا سعید میرجهانی داشتیم که مثل یک وصله ناجور برای همکاران بود و اکثرا سعی می کردن به حرف هاش گوش نکنن (من حتی شاهد بودم که در زمان صحبت اون یکی از مدیران چشمهاشو بست و وقتی تمام شد، از خواب بیدار شد!!). یا بالعکس افرادی مثل همایون حریری داشتیم که به واقع یک مدیر موفق بود و اسم و شخصیتش یک وزنه سنگین برای مجموعه بود.

اما در راس مجموعه و به عنوان مدیر عامل شخصی بود به اسم محمود نظاری. اولین کلمه ای که با دیدن این فرد به ذهن خطور می کرد کلمه زیبای Gentleman بود. بنا به روایت هایی که از افراد قدیمی تر نقل شده بود، آقای نظاری و دو شریک دیگر موسس همکاران سیستم بوده اند و از جایی مثل مایکرو سافت شروع کرده بودن (فیلم سخنرانی که داستان شرکت رو تعریف می کنند، موجود است). در سال 80، کل مجموعه همکاران بیش از 200 پرسنل داشت و این به نظر من یک پیشرفت بود. چون هنوز خیلی شرکت های نرم افزاری پا نگرفته بودن. هنر محمود نظاری به عنوان مدیر عامل، هدایت صحیح و درست مجموعه با نظر به آینده IT کشور بود. در سالی که هنوز هیچ کس سیستم حسابداری ویندوز نداشت، همکاران یک نرم افزار با دنیایی از Bug رو به مشتریان عرضه کرد و تنها از عامل زمان استفاده کرد تا مجموعه پر از اشتباه خودشو بفروشه و سهمی بیشتر از 80 % بازار رو بدست بیاره. به این میگن هنر!! درسته تا مدتها گریبان مجموعه و تیم تولید رو گرفته بود و هزینه های زیادی در پی داشت، ولی اونقدر مشتریان به سیستم وابسته شده بودند که حاضر بودن ماهیانه، خدا تومن پول پشتیبانی بدن ولی سراغ چیز دیگه ای نرن!!

من در تیرماه 80 بعد از یک جلسه خیلی کوتاه با آقای نظاری، موفق شدم تا در چند زمینه با ایشون همکاری خودم رو شروع کنم. اون هم مدیریت منابع انسانی!! حتی یک سمینار آموزشی هم برای ایشون داشتم. از نکات مهمی که در رفتار آقای نظاری به چشم می خورد، صراحت و رک گویی بود. اگر اشتباه می کردی در جلوی جمع بهت می گفت اشتباه کردی. پرسنلی را که فقط شنونده باشد قبول نداشت و اعتقاد داشت باید نظر داد. در هر جلسه ده ها کاغذ یادداشت کوچک می نوشت و بعد از جلسه می داد به منشی خودش تا براش نگهداری کنن. جدیدترین تجهیزات الکترونیکی و ارتباطی را داشت و همیشه بروز بود. میگن در پشت هر مرد موفقی، یک زن موفق و فهیم ایستاده. و به نظر من محمود نظاری هم یکی از دلایل موفقیتش همین بود.

سیستم اداره مجموعه کاملا امریکایی بود و با کلاس ترین چیزها فراهم بود. هر کی وارد همکاران می شد، جو گیر می شد. اما حیف که همه چی فقط در سطح بود. همکاران سیستم چند تا خصوصیت بد داشت:

اول اینکه، خیلی برای پرسنل و دانش فنی اون ها ارزش قایل نمی شد. بهترین، عالم ترین و باسواد ترین افراد، در زمانی که به این نتیجه می رسیدند که براشون ضرر داره، براحتی کنار گذاشته می شدن. البته خودشون می گفتن این یعنی "عدم وابستگی به نیروی انسانی"!!  در حالیکه به اعتقاد من سرمایه یک شرکت نرم افزاری، نیروهای اونه! نه کامپیوترهاش!

دوم، مثل خیلی از مجموعه ها وقتی یک نفر به هر دلیلی تصمیم می گرفت بره، از دید اون ها بد می شد. مثلا خود من وقتی از اون جا داشتم می رفتم، به طور مستقیم بهم گفتن "تو آدم بی مسئولیتی هستی!". جالبه که قراردادم تمام شده بود!!!

سوم، مدیران رده میانی، اصلا مدیر نبودن و همین باعث شده بود تا براحتی در سطوح پایین تر ایده ها و نظرات آقای نظاری اعمال نشود. ریزش نیروها،  نارضایتی اون ها، فشار کاری و ... همه چیزهایی بود که به ندرت آقای نظاری از اون ها با خبر می شد. هر چند که خودش می گفت این طور نیست. در عین حال مدیران سطح پایین تر هر کار می خواستن می کردن، وقتی جلوی آقای نظاری می رسیدن، می شدن موش!!! و فقط می گفتن: بله... چشم...!

محمود نظاری، با تمام چیزهایی که دیدم و شنیدم، هنوز هم به نظر من نمونه یک ایرانی موفق هست. کسی که یک مجموعه رو ساخت و هدایت کرد تا جایی که تونست یک اعتبار و جایگاه خاصی پیدا کنه. این که در Silicon Valley به ایشون جایزه دادند یا چند تا از شرکت های اروپایی خواستار همکاری با اون بودند، همه و همه نشان دهنده تلاش این شخصه. شخصی که با استانداردهای جهانی جلو می رفت و همواره از جدیدترین متدهای مدیریتی آگاه بود. همیشه گفتن که کار هر شخص مثل فرزند اونه و برای همین هیچ کس مثل خود آدم، برای کارش دلسوزی نمی کنه.

 

شاید تفاوت های دنیای همکاران سیستم،  بادنیای بقیه شرکت ها، من رو چند گام درکارم به جلو پرتاب کرد. همکاران بعد از گذشت چند سال و در حالی که دیگه محمود نظاری مدیر عامل اون نیست و تنها در کناره نظاره گر و هدایت گر باقی مونده، هنوز هم جای خوبیه برای افراد صفر کیلومتر تازه فارغ التحصیل که رزومه خوبی برای خودشون بسازن!!! اما اگر یه روزی رفتین اونجا یادتون باشه که گول ظاهر رو نخورین و اگه خواهان پیشرفت هستید باید هر چه سریعتر از اون دل بکنین! کاری که من اگر نکرده بودم، الان اینجا نبودم!!

نظرات 11 + ارسال نظر
فرشته پنج‌شنبه 27 دی 1386 ساعت 11:12 ق.ظ http://freshblog.blogsky.com

۱. در مورد نیروی انسانی من با هات تا حدودی موافقم شرکتهایی بودن که نیروهای خودشون را هر طور بوده نگه داشتن و بعد از چندین سال جو اونها (نیروها) رو گرفته و فکر کردن چه خبره و شدن بلای جوون بقیه پرسنل درسته که نیروهای متخصص قضیه اشان فرق میکنه اما اونجوری هم به ضرر نیروی متخصص تمام میشه چون در همون سطح باقی خواهد ماند چون شرکت دیگه چیزی برای افزودن اطلاعات و تخصص اونها نداره.
۲. اگه به گفته خودشون نیروی انسانی براشون مهم نبود نباید به تو میگفتن بی مسوولیت کارشون اصلا درست نبوده
۳. سری پیش جاوید بندرچی بهت زنگ زد ایندفعه چی میخواد بشه باید دید

*داستان علی حریری رو هم بنویس خوراک خنده است*

انشاءالله علی حریری هم به موقع!

حسام دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 07:43 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com/

من اتفاقا این مدیر شما رو دیده بودم و یه بار هم برای ساخت یه انیمیشن تبلیغاتی باهاشون جلسه داشتیم. یادته؟ من توی اون جلسه از مهندس نظاری خیلی خوشم اومد. به نظرم آدم راحت و باسوادی بود.
فیلم تبلیغاتی رو که آخر براشون کار نکردیم، اما خداییش CDهای آموزشی خوبی براشون ساختیم!

آره.... یادمه که قرار گذاشتی و نیومدی... آبروی منو هم جلوی همه بردی!!!

در ضمن شما CD آموزشی نساختی ! فقط یک انیمیشن ۳۰ ثانیه ای ساختی برای اول اون!

هادی دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 05:09 ب.ظ

دیگه چی می خوای بنویسی

حالا حالا ها کار دارم... خیلی ها تو صف هستن. یکیش هم خودتی!!! مشهدی!

شادی سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 09:29 ب.ظ

مدیران موفق ایرانی (۳) رو پس کی مینویسی آقای فردوسی . من منتظرم ببینم آقای رهنمافر رو چطوری تحلیل میکنی .

آسیاب به نوبت!!

تهرانی دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 04:56 ب.ظ

به نظرم محمود نظاری یه روانی تمام عیاره
نمی دونم شما کی اونجا بودی
ولی بهتره الان یه سر بزن ببینی چه خبره
داستان پسر لکنتی نظاری رو هم بنویس که یه شاشاشاهههکااااارررررههههه خلقتهههههههه!!!
نظاری فقط خودشو خوب عرضه می کنه و موفق جلوه میده ولی هیچی نیست
همکاران سیستم جلوی پیشرفت کارمنداشو میگیره و با یه حقوق ناچیز و هیچ ارزشی براشون قائل نیست
حتی اگه پاش بیفته آدم هم می کشن !
مدیراشم فقط سعید میر جهانی نیست که تحملش سخته
مهدی انصاریان که از اون بد قزوینی هاست رو چرا نمیگی؟
یه بی عرضه و کودن که نمیتونه دماغشو بالا بکشه
الاغاشو فروخته اومده شهر فکر کرده آدمه

صبر کن بابا خیلی عصبانی....!

متاسفانه من شما رو نمی شناسم... حتما بعد از سال ۸۱ اونجا بودید. حرف هاتون خیلی دور از واقعیت نیست. اما من فقط با این دو نفری که گفتم خیلی درگیر بودم وگرنه اگه میخواستم بنویسم باید نادر حریری و مهدی انوشه و .... رو هم بگم.

علی سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 04:32 ب.ظ

حیف کلمه جنتلمن که خرج نظاری روانی بشه
همکاران سیستم که جو گیری بزرگه
یه طبل تو خالی
نظاری فقط واسه دو تا بچه منگلش ارزش قائل می شد
جایزه ها رو هم با رشوه دادن گرفته
همون جوری که خبرنگارایی مثل شهرام شریف رو خریده
شرکتی که نهایت حقوقش ۲۰۰۰۰۰ تومنه و تازه ۳۰۰۰۰ تومن پول غذا و ۲۰۰۰۰ تومن پول اینترنت ازش کم میشه و هیچ قراردادی هم وجود نداره و هیچ امکاناتی واسه کارمنداش نداره چه جوری ارزش قائله واسه آدماش؟
محمود نظاری یه غوله خود ساخته است
۱ روز کار کردن با اون می تونه چهره کثیفش رو نشون بده
می تونیین امتحان کنید

اگه هوسم بود یکدفعه بسم بود... همون یکبار کافیه

میم دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 03:34 ب.ظ

در مورد اینکه همکاران یه طبل بزرگ توخالیه شکی نیست
اما در مورد سعید میرجهانی باید بگم که در تمام عمرم انسان به ترسویی و موزیگیه این آدم من ندیدم , واقعاً ترسو و واقعاً موزی هست این آدم. حتی جرات گفتن حرف خودش رو هم نداره و تمام تصمیمات مخربش رو به عنوان تصمیم جمع و از این جور اراجیف بیان می کنه
من یه مدت خیلی کم باهاشون کار کردم ولی تو همین مدت فمیدم که همکاران رو خدا نگه داشته , واقعا اگه هر شرکتی 3 تا سعید میر جهانی داشته باشه فتحه اش خوندست . از بس این آدم هوچیگر و بزدل و بی عرضه است

خیلی درست گفتی. خوشم اومد.

م ی شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 01:00 ب.ظ

خیلی راحت و سطحی راجع به افراد قضاوت کردین . من چند سال در همکاران بودم اما اصلا موارد ذکر شده رو قبول ندارم تمی دونم از کجا این افراد سوختن که اینطوری قضاوت کردن؟؟
انشاءاله خدا به همه ما بینش کافی دهد.

مهدی دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 06:35 ب.ظ

من در مورد هیچ کس و هیچ چیز نظر نمیدم فقط باید بگم که مهدی انوشه یک مرد تمام عیاره.چون باهاش کار کردم حیف که مدتش کوتاه بود.
همینجا از مهدی عزیز تشکر می کنم بابت تمام چیزهایی که در سیستمها یادم داد

مسعود چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 04:07 ب.ظ

آقای نظاری یکی از بهترین مدیرهایی است که من دیدم. بطور مستقیم هم با ایشان کار میکردم. اما نظریاتتان را در مورد بد بودن افرادی که میروند کاملان قبول دارم.
برای مثال یکبار با وجود مخالفت آقای نظاری استعفا دادم و هنگامی که 7 ماه بعد با درخواست آقای نظاری برگشتم، مرا زیر دست نیروی قبلی خودم کرد و بطور مستقیم هم گفت که برای تنبیه. البته من هم با و جود بیکاری و مشکلات فراوان نپذیرفتم و اصلا هم پشیمان نیستم.

محمد رضا یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 02:54 ب.ظ

با سلام
. من 5 سال در همکاران کار کردم . انتقاد هم دارم ولی ادبیات شما کاملا مشکل دارد.شما که انقدر کارتون درسته چرا مدیران موفق 3 رو نمی نویسید. ما فقط بلیدیم شعار بدیم ولی همکاران و مدیرانش نشون دادن اهل عملند. یک سوال هم داشتم الان کجا هستید که با افتخار ازش یاد می کنید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد