ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

یک روز خوب!

پنجشنبه این هفته روز خوبی بود تا بعد از گذشت یک سال از آخرین باری که به سد لتیان رفته بودم، بتونم برنامه ای جور کنم و با یکی از دوستان برم اونجا واسه ماهیگیری. شاید برای شما کمی تعجب آور باشه که برای ماهیگیری این همه راه میرم اونجا. ولی واقعیتش اینه که اونقدر فضای اونجا آرام بخشه که اگه میتونستم هر هفته میرفتم!!

 

پارسال شهریور ماه، وقتی رفتیم اونجا تونستیم خیلی خوب ماهی بگیریم و سد هم وضعیت خوبی داشت. آب کافی، ماهی کافی، سکوت کافی و خلاصه همه چی به کمال. اما امسال تعجب کردم وقتی دیدم بیشتر از 60 درصد آب سد خشک شده بود. هرچند هنوز می شد توش ماهی پیدا کرد. اما دیگه به راحتی سابق نبود. مجبور شدیم از کلی گل و لای عبور کنیم که یک زمانی تا 4 متر آب داشت!

 

هر چند که نتیجه این ماهیگیری چیزی خاصی نبود، یعنی نتوستم ماهی بگیرم!! اما آخرش یکی از دوستانی که کنار ما داشت با تور ماهیگیری می کرد و نزدیک 30 تا ماهی گرفته بود، لطف کرد و چند تا ماهی داد دستمون که دست خالی برنگردیم!! آخه این چیزا توی این ورزش خیلی مرسومه!! مزیتش هم اینه که بعد از این همه لاف حرفه ای بودن، دست خالی بر نمی گردی و مجبور نیستی شب بری پیتزا برای شام بخری!!

 

امیدوارم یک روز اونقدر تجربه ام در مورد ماهیگیری کافی باشه که بتونم مطالب آموزنده ای برای علاقه مندهای این رشته بنویسم. عکس زیر هم یک نما از سد خشک شده لتیانه. جایی که ایستادم حدود یک کیلومتر داخل سده که قبلا پر آب بوده:

 

نظرات 17 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 20 مرداد 1387 ساعت 03:49 ب.ظ

واقعا این که طبیعت داره از ما رو برمیگردونه خیلی وحشتناکه!
منم جمعه رفتم درکه . خیلی ناراحت کننده بود . رودخونه داره خشک میشه و پر از اشغال!
وای بر ما!!!
در ضمن مشتاقانه دوست دارم تجربه های ماهیگیریت رو بخونم)

اگه خیلی دوست داشتی Depress بشی، بهتره یک سر بزنی به مطالب جدید در مورد دریاچه ارومیه... تا چند روز گیج میزنی!!

هادی دوشنبه 21 مرداد 1387 ساعت 12:04 ب.ظ

هیجان وبلاگات کم شده فکر کنم ازمدیران سریالیت بنویسی بهتر باشه.هرچند اونائیکه شروع کردندپا توی کفش سیاست؛فرهنگ؛اقتصاد.....حال سراز طبیعت دراوردن نمی دونستن گنده هاش مدت هاست درحال ماهیگیری هستن

سیاسی حرف می زنی!!! ما رو چه به سیاست. در ضمن مدیران سریالی ادامه داره.... فعلا بذار از شر کامنت های مدیران ۱ بگذریم... ولمون نمی کنن... وقت کردی برو بخون!

حسام سه‌شنبه 22 مرداد 1387 ساعت 07:40 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

به نظر من که ماهیگیری بی مزه ترین و کم تحرک ترین سرگرمی دنیاست و فقط برای تنبل ها طراحی شده! من خیلی سال پیش یه مدت می رفتم ماهیگیری همراه با دایی ام، اما انقدر حوصله ام سر می رفت که نگو!

حالا یه چیز جالب، چند وقت پیش خواب دیدم زاینده رود رو دارن منتقل می کنن به تهرون!

ماهیگیری یک ورزش کاملا مناسب برای تقویت صبر و تحمله. ممکنه مدتها بشینی و ماهی ها حتی یک نگاه هم به طعمه تو نندازن. اما اگه در یک جای اروم و خلوت باشی اون هم در کنار یک دریاچه وسیع... تازه می بینی که چقدر حال میده.

خواب هایی رو هم که می بینی زیاد جدی نگیر چون هم خوابهات کجه (!) و هم این که این روزها استرس زیاد داری....!!!

فرشته سه‌شنبه 22 مرداد 1387 ساعت 10:14 ب.ظ http://freshblog.blogsky.com/

پس اون ماهی ها رو خودت نگرفته بودی هااااااااااااااااان!!!!

شما که تجربیات زیادی داری بهتره در مورد تجربیاتت و محل های ماهیگیری ات هم بنویسی اون ماهی های بدبختی که توی کیش می گرفتی و طعمه می کردی هااااااااااا.

مهم اینه که اون ماهی ها رو خوردیم و حال کردیم... حالا چه فرقی می کنه من گرفته باشم یا از ماهی فروشی خریده باشم!!!!

محمد چهارشنبه 23 مرداد 1387 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام
من یه جورایی با حسام موافقم یعنی همیشه برام سوال بوده چرا میگن ورزش ماهیگیری !!
راستی این ورزش عضلات کجا رو تقویت میکنه؟)

پس اگه اینطوریه بهتره شطرنج رو هم از ورزش ها حذف کنیم. در نظر داشته باشین که بعضی از ورزشها Physical نیستند و به اصطلاح Mental هستن. یعنی فقط در قوای فکری و اعصاب شما تاثیر میذارن.

حسام پنج‌شنبه 24 مرداد 1387 ساعت 01:59 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com

پس واجب شد یه بار که می ری ماهیگیری من و محمد رو هم همرات ببری ببینیم چه جوریه. من یه قلاب ماهیگیری خوب دارم (البته موتوردار نیست) ولی جنسش عالیه.

هر چند که میدونم سر و صدا می کنین همه ماهی ها فرار می کنن اما میبرمتون به شرطی که چوبتو نیاری.... چون من اونجا آبرو دارم و همه منو میشناسن....!!!

محمد شنبه 26 مرداد 1387 ساعت 11:58 ق.ظ

اصلا احسان جان میتونی کل بچه ها رو اونجا جمع کنی( به جای کافی شاپ) و از خاطرات ماهیگیریت برامون تعریف کنی!)
آموزش عملی هم میتونه جالب باشه.))))))))
در ضمن نگران فرار ماهیها نباش حسام وقتی یه حرفی میزنه مطمین باش قبلا فکرش رو کرده...)

میخوای همه بیایم خونه تو- شام هم زحمت زیاد نکش یک چیزی دور هم می خوریم. یک کارگاه عملی ۳ روزه بر پا می کنم!!!

محمد دوشنبه 28 مرداد 1387 ساعت 09:41 ق.ظ

قدمتون روی تخخخخخخخخخخخخخخم چشمام
ماهی فروشی هم سر کوچمون هست اگه دوست داشته باشین.!

والله با این تاکیدی که روی کلمه شریف تخم کردی یک کم توی اومدن شل شدم. باشه ایشالله یک وقت دیگه!

حسام سه‌شنبه 29 مرداد 1387 ساعت 05:00 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com/

تاکید روی کلمه تخم که بد نیست. قدممونو روی هر تخمی بذاریم گذاشتیم، مهم اینه که یه ناهار افتادیم!

به اینش فکر نکرده بودم. تازه خیلی خوبه آدم تو هر راهی قدم هاشو محکم برداره!!!

محمد پنج‌شنبه 31 مرداد 1387 ساعت 12:37 ب.ظ

حسام جان از این دید بازت و توضیحی که راجع به کلمه تخم دادی و احسان رو روشن کردی بینهایت ممنون! البته اگه از تخم خودت مایه میگذاشتی خیلی بهتر بودا !)

دوستان محترم... آقایان مهندسین.... خواهشمندم بحث های علمی خودتون رو بذارین برای محیط کار... اینجا بهتره با هم حال کنیم..!

تینا جمعه 1 شهریور 1387 ساعت 02:44 ب.ظ http://redlife.blogsky.com/

چه عالی...همیشه عاشق ماهیگیری بودم .

دیگه وقتشه که به همسر مبارک دستور بدین دستتون رو بگیره ببره ماهیگیری. شما هم کتلت درست کنین و گوجه و ... خلاصه ماهی بگیرین و صفا کنین!

حسام شنبه 2 شهریور 1387 ساعت 05:01 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com

تا جایی که یادمه ماهیگیری از ورزشهایی هست که باید مجردی رفت!!! مگه خودت می ری ماهیگیری فرشته رو می بری؟!!!

بعله که میبرم.. جو سازی نکن! من اصلا بدون فرشته جایی نمیرم. اصلا مردی که بدون زنش بره ماهیگیری مرد نیست!

محمد دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 06:02 ب.ظ

حسام و احسان عزیز این بحثهای فنی همش مزاح بود
هر وقت که دوست داشتین تشریف بیارین واقعا قدماتون روی جفت ... چشمای بنده .خیلی خوشحال میشم
جاش رو هم خالی گذاشتم که سو تفاهم نشه و هر جور دوست داشتین پرش کنین..-)

چی شد کم اوردی؟؟؟ حالا که حرف ... شد عزیز شدیم.
اما بگذریم که دلم برات تنگ شده و امیدوارم یک روز دوباره دور هم خونه حسام جمع شیم!!

حسام دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 08:54 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com/

تو بدون فرشته جایی نمی ری جون خودت؟!
والله از جمله اول همین پستی که نوشتی اینجور برمیاد که فرشته رو نبرده بودی. یکبار دیگه جمله اولت رو بخون!

در ضمن، حالا که همه انقدر دلمون می خواد همدیگه رو ببینیم چرا خونه امیر فروتن قرار نذاریم؟ فکر کنم اونم خیلی دلش برامون تنگ شده ایشالله!

ایول به مرامت! منم دلم برای امیر تنگ شده...یک بررسی بکن ببین اگه مناسبه محمد رو بی خیال شیم...!

محمد سه‌شنبه 5 شهریور 1387 ساعت 10:13 ق.ظ

دلت خوشه احسان
حسام اگه مهمونی بده بود که در عنفوان جوانی صاحبخونه نمیشد . به هر حال اگه حریف حسام شدی منم خبر کن *)
تاریخ و ساعتش هم اصلا مهم نیست تو بگو ۲ نصفه شب من میام!
در ضمن منم دلم برات تنگ شده . نشونشم اینه که هر روز بهت سر میزنم ...

یاد گله رون و اون خنده هامون به خیر... که آخرش هم حسام اخراجمون کرد!!!
ممنونم که وقت میذاری. مطمئن باش قبل رفتن هر جور شده همدیگر رو می بینیم. البته اگه حسام خودشو نندازه وسط!

محمد پنج‌شنبه 7 شهریور 1387 ساعت 09:36 ق.ظ

منم امیدوارم ببینمت... راستی راستی میخوای بری ؟ کجا؟
حسام هم الان سرش خیلی شلوغه و وقت نداره ! اینم که میبینی وبلاگش رو بروز میکنه من که شک دارم خودش باشه . بدل داره!! بدل داره این کارو میکنه !)

اگه بار گران بودیم رفتیم محمد جان! به سرزمین کانگوروها.

محمد شنبه 9 شهریور 1387 ساعت 09:34 ق.ظ

خوشحال شدم
هرجا که هستس شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد