ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

چه کسی کلاه مرا جابجا کرد؟!

داستان قلعه حیوانات جرج اورول رو کمتر کسی هست که نخونده باشه. یک برداشت به ظاهر ساده اما در عین حال بسیار زیبا از سرنوشت جوامعی که دچار یک تحول سیاسی – یا به عبارتی انقلاب – میشن. داستانی که در اون هر یک از حیوانات، فراخور تصوری که انسان ها از اون ها دارن در جایگاه مناسب خودشون قرار گرفتن: خوک، گوسفند، گاو و .... شاید زیباترین جمله این کتاب عبارت "همه با هم برابرند" باشه که به مرور به "همه با هم برابرند، اما بعضی ها برابر ترند" تبدیل می شه. 

همه ما در این سن به ظاهر جوانی به یک رخوت و سستی دچار شدیم که اگه کسی سر بلند کنه و بگه که من دچار نشدم، باید بهش بگیم "تو که راست میگی...". دیگه شاداب ترین هامون که امیدی به آینده مون داریم و تصمیم داریم که پله های ترقی رو هر چندتایی که شد بریم بالا و نقشه های بزرگ توی سرمونه، میدونیم که سرعت حرکتمون با توجه به مشکلات روزافزون داره کمتر و کمتر میشه. دیگه ضرب المثل های قدیمی هم مثل "نابرده رنج گنج میسر نمی شود" و یا "هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد" و صدها مثل دیگر ، کاری از پیش نمی برن و وقتی بهشون فکر می کنیم خندمون می گیره.

اما در این جامعه یکنواخت، بعضی وقتها خبرها و اتفاقاتی می افته که اگرچه گذرا هستن، اما باعث میشه تا مثل افرادی که در چرت هستند و صدای مگس اونها رو به واکنش وامیداره، تکونی بخوریم و با خودمون بگیم: "اه... عجب....". همین!! این اخبار از قیمت پودر و مرغ و کرایه تاکسی شروع میشه تا حقوقی که خیلی از ماها ازش غافلیم و به دلیل همین بی اطلاعی، دیگران از اون سو استفاده میکنن. نمونه بارزش که شاید خیلی از ما از کنار اون ساده می گذریم، تلفن همراه باشه که با این وضعیت افتضاح داره روز بروز دستش رو بیشتر توی جیبهامون می کنه و ما هم عین خیالمون نیست.

اسفند ماه بود که خبر از فارسی کردن SMS ها و قیمت یک سوم اون شد. بماند که تا خرداد ماه خبری از این قضیه نبود و مردم هم فارسی میزدن و حال می کردن که صرفه جویی دارن می کنن. اما خرداد ماه معلوم شد که هنوز مخابرات امکان تشخیص کاراکترهای فارسی رو نداره. به همین دلیل برای فارسی سازی از ترکیب سه عدد کد برای هر یک از حروف استفاده می کنه. در نتیجه هر SMS فارسی دقیقا سه برابر قیمت تمام میشه! بعد هم که گندش دراومد، نرم افزار فارسی رو نوشتن و گفتن برین روی موبایل هاتون نصب کنین. اما معلوم نشد تکلیف افرادی که از اون نرم افزار استفاده نمی کنن و با امکانات گوشی خودشون فارسی می زنن چی میشه!؟!  در ضمن اگه کسی تونست بگه SMS هایی که از حروف انگلیسی و فارسی با هم استفاده می کنن، از چه تعرفه ای استفاده می کنن، ما رو خبر کنه!

حالا این ها هیچ چی. تا حالا فکر کردین این SMS های تبلیغاتی که مخابرات فرت و فرت داره از اون ها پول در میاره، حقوق من و شما رو نقض می کنه. علتش هم اینه که وقتی SMS تبلیغاتی برای شما میاد، ناچارین که اون رو باز کنین و ببینین. بعدش هم اگه نخواستین پاک کنین. درحالیکه هیچ منبع قانونی نمی تونه افراد رو وادار به خوندن و یا دریافت چیزی از طریق رسانه ها کنن. شاید با خودتون بگین پس تبلیغات تلویزین و یا بیلیبوردهای سطح شهر چی؟ نکته جالب اینه که در مورد این تبلیغات، اگه شما نخواین میتونین نگاهش نکنین. یا تلویزیون رو خاموش کنین. اما در موبایل شما چاره ای جز باز کردن و خوندن SMS ندارین.

اما بد نیست بدونین که در کشورهای دیگه، دقیقا به همین دلیل که این گونه کارها یک نقض حقوق فردی هست، اپراتورهای سرویس دهنده، در هنگام عقد قراردادتمام اطلاعات فردی شخصی رو که قراره از خط استفاده کنه میگیرن و درعین حال در یک پرسشنامه سئوال می کنند که تمایل به دریافت این تبلیغات رو داره یا نه! ساده بود، نه؟؟

بیاین بریم سراغ حساب های بانکی! این حساب های قرض الحسنه که با هدف نیکوکاری (!) افتتاح میشه و هیچ کس هم هدفش بردن جایزه ها نیست، می دونین که چقدر به مشتریان بانک ها خسارت وارد می کنه؟ ساده بگم: اگه 1000 تومان بذارین توی دفترچه، بعد از گذشت هر مدتی همون 1000تومان رو بهتون پس میدن!!! اما معلوم نیست ارزش این 1000 تومان با زمانی که حساب رو باز کردیم یکی هست؟؟ پس تورم کجا رفته؟ من اون زمان با 1000 تومان یک بسته آدامس می خریدم(!) اما معلوم نیست یک سال بعد با این 1000 تومان بشه روزنامه همشهری هم خرید!!!! این هم مدل بانکداری اسلامی بدون ربا!!

این ها فقط دو نمونه اش بودن... حرف زیاده برای گفتن. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل....! البته پیشنهاد می کنم که زیاد با شنیدن این وقایع جو گیر نشین. سعی کنین راحت باشین و فقط با خودتون بگین"نه این ها دروغه.... امکان نداره...."!

حسنی نگو، یه دسته گل؟

چه خوب بود اگر آدما می دونستن که باید همه چیزشون با هم بخونه. فقط ظاهر به لباس و کفش و کمربند و ساعت نیست. چیزهای دیگری هم هست که دیده نمیشن ولی دیگران کاملا حسشون می کنن. مثل بو!

مطمئن هستم که برای همه ما پیش اومده که در یک جمع قرار گرفتیم و اولین چیزی که اذیتمون کرده، بوی بد یکی از افراد اونجا بوده. حالا مهم نیست که این بو از جوراب میاد یا از دهان! من خودم به شخصه در خیلی از مهمونی ها، عروسی ها، جلسات کاری با این مسئله برخورد کردم. مثلا همکاری داشتیم که ظهر کباب می خورد با مقدار متنابهی پیاز. بعدش 1 ساعت بعد توی جلسه شرکت می کرد!!! قبول کنین که این جلسات خیلی زود به نتیجه میرسه! همه، همه چیز رو تایید می کنن، صورتجلسه می کنن تا سریعتر ختم جلسه اعلام بشه. یک روز یک جلسه در اداره پست برای انجام یک پروژه نرم افزاری با مدیر بخش IT اونجا داشتم. اولین باری بود که قرار بود ببینمش. جلسه ساعت 1 ظهر بود. بعد از 1 ساعت تاخیر وارد اتاق شد. فهمیدم ناهار بوده. اما جاتون خالی یک چیز دیگه هم فهمیدم. با چند تا از همکاراش رفته بودن برای ناهار بیرون. چی خورده بودن؟ دیزی!!! با ریحون و پیاز و دوغ. نمی خوام حالتون رو بد کنم. اما فضای اونجا رو تجسم کنین که هر یک دقیقه یکبار، آروغ می زد و ... خلاصه بگذریم. مردم تا جلسه تمام شد!!!

یک روز هم توی یک عروسی، در حالیکه داشتم وسط حرکات موزون انجام میدادم، در یک لحظه حس کردم که نمی تونم نفس بکشم و اون دلیلی نداشت جز بوی عرق زیر بغل یک خانم بسیار متشخص و خوش تیپ و خوش چهره(البته به چشم خواهری). شک نداشتم که سرویس جواهراتش خیلی قیمت داشتن. اما نمی دونستم آیا 2000 تومن نداشته بده یک مام زیر بغل بخره؟ خانم ها ناراحت نشن! آقایان هم کم نمیارن. بهداشت در میان آقایان به مراتب بدتر از خانم هاست. مخصوصا که سوار یک تاکسی یا مترو بشی... اونوقت که بوی تند عرق عناصر ذکور جامعه در حد مرگ اذیتت می کنه.

اما قضیه به این جا ختم نمی شه. اینا رو گفتم تا از باشگاه ورزشی که میرم براتون بگم: همه میان هیکل ها توپ! تی شرت و شورت و کفش ورزشی.... خدا تومن. دور بازو 100. دور کمر 40. دور سینه 200. حسابشو بکنین. وزنه بر میدارن عین خ.... خلاصه همه چی در حد کمال. مرام هم که نگو. اما افسوس که وقتی پرس سرشونه هالتر میزنن، تا شعاع یک متری دورشون خالی میشه. آخه فقط بوی تعفن و عرقه که ازشون خارج می شه!!

یادمه وقتی چین رفته بودم. اولین چیزی که توجهم رو به خودش جلب کرده بود، سطح نظافت مردم بود. خیلی کثیف بودن. حتی زیباترین و شیک ترین خانمهاشون هم موهای زیر بغلشون رو نمی زدن!!! با خودم گفتم عجب آدمای کثیفی هستن. توی ایران عمرا یکی اینطوری باشه....! حرفم رو پس گرفتم. توی ایران اینطوری زیاد داریم!

ببخشید که یک کم در تشریح و تجسم شرایط سنگ تمام گذاشتم. لازم بود. بعضی چیزها رو باید با تمام وجود حس کنی تا بفهمی دیگران چی میگن. آخه بعضی از مردم کوچکترین بویی از این مسایل بهداشتی نبردن. هزار تا خرج می کنن، اما سعی نمی کنن تا یک ذره به سطح شعور اجتماعیشون اضافه کنن. الحمدلله که دیگه اینترنت توی خونه همه هست. هزار تا نکته و سایت و مطلب در مورد بهداشت شخصی پیدا میشه. کلی شرکت دارن بیزینس می کنن تا مام و اسپری و ... بسازن. ماشالله هر سوپری هم که بری از این چیزا پیدا میشه. نمی دونم که دیگه بهانمون چیه؟!؟!؟

ماه رمضون نزدیکه. ما که عذرمون موجهه، روزه نمی گیریم!!! حداقل دوستانی که میگیرن، علاوه بر این که ما رو دعا می کنن، از وسایل کمکی استفاده کنن تا اطرافیانشون کمتر از بوی بد دهنشون در عذاب باشن. شاید ماسک بهترین راه حل باشه!

تکنولوژی را درست مصرف کنیم!

میگن کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره. نمونه بارزش هم خود من هستم! هر کاری که بگین بلد بودم یا برای دیگران انجام دادم، برای خودمون نشد که انجام بدم. مثلا همیشه windows لب تاپ سرعتش پایینه، نرم افزارهایی رو که میخوام ندارم! و باید از دیگران بگیرم. عشق فیلم دارم ولی خیلی وقته که دستگاه دی وی دی مون ناز می کنه و هر چیزی رو نمی خونه (البته دیروز دادم درستش کردن). موسیقی سنتی گوش می دم اما هیچ وقت نتونستم تمام آلبوم های شجریان رو یکجا گیر بیارم و .... خلاصه هزار جور مشکل دیگه.

از جمله این دردسر ها که خیلی هم برامون گرون تموم شده، عکس گرفتن بوده. تا اونجا که یادم میاد هر جا که رفتم و دوربینی دم دستم بوده، تا تونستم سعی کردم از لحظات استفاده کنم و عکس هایی بگیرم که بعدا به درد خودم یا صاحبش بخوره. از مسافرت های دسته جمعی گرفته تا عروسی ها و تولد ها. اما دریغ و افسوس که همین باعث شده تا هیچ عکس دو نفری یادگاری درست و حسابی از جاهایی که میریم نداشته باشیم. یا طرف دستش میلرزه، یا کج میندازه، یا هوا رو میگیره ما هم اون ته عکس کلمون پیداست، یا فلش نمی زنه و یا این که حوصله نداره و نمی گه یک... دو ... سه. فرتی میندازه و اغلب چشامون بسته است.

به همین دلیل فکر کردم در این یک مورد خاص چند تا نکته رو برای دوستانی که از آخرین تکنولوژی های روز استفاده می کنن و دوربینهای طفلک دیجیتالی رو دستشون می گیرن و تنها به فشار دادن دکمه شاتر اون اکتفا می کنن، بنویسم. شاید اگه یکروزی به این عزیزان رسیدم و قرار شد از ما عکس بندازن، حداقل درست و حسابی بندازن.

خوشبختانه دیگه دوران فیلمهای 36 تایی گذشته و میشه مثل پ.ش.ک.ل عکس گرفت. بعد هم بیای خونه و در کمال آرامش عکسهایی که خراب شدن رو با نرم افزارهای مختلف دستکاری کنی و تبدیلش کنی به یک عکس هنری. اما چند تا اصل ساده هست که اگه همیشه توی ذهنمون باشه، میتونیم مطمئن باشیم که عکس هامون مثل یک بربری داغ تازه خاشخاشی همونجا قابل پرینت و استفاده است، بدون کوچکترین دستکاری:

1-       اگه دستتون میلرزه، حتما موقع عکس گرفتن با دو دست دوربین رو بگیرین و آرنج ها رو بچسبونین به پهلوهاتون. نفس رو حبس کنین و شاتر رو بزنین. بعدش هر چقدر خواستین نفس بکشین.

2-       برای گرفتن عکس های نمای بسته (Close) نچسبین توی صورت طرف. حداقل فاصله 2 یا 3 متری رو انتخاب کنین و بعد زوم کنین جلو. باور کنین امکان زوم رو برای همین گذاشتن. وقتی لنز رو به شی مورد نظر نزدیک می کنین، عکس حالت تعقر پیدا می کنه و شکل صورت طرف میشه عین خربزه! باور نمی کنین امتحان کنین.

3-       فلش رو فراموش کنین!!!! سعی کنین از امکانات دستی دوربینتون استفاده کنین. مثل سرعت شاتر، دهانه دیافراگم، نوردهی، حساسیت و ... اگه برای دوربینتون بالای 300 هزار تومان پول دادین، مطمئن باشین که حداقل یکی دو تا از موارد تنظیم دستی که گفتم رو داره. سعی کنین دفترچه راهنما رو بخونین!

4-       اگر دارین از چند موجود یا انسان عکس می گیرین (مثل مهمونی ها و ...) حتما دور و بر کادر رو به اندازه کافی ببندین. از بالا، چپ، راست و پایین. بعضی وقتها گرفتن سقف اتاق، در حالیکه مهمونها از کمر به بالا توی عکس می افتن، خیلی منطقی نیست!! مثال واضحش این که ما چند وقت پیش تولد بودیم، عکس با طرف و کیک تولدش دادیم یکی گرفت. بعد دیدیم، قاب عکس روی دیوار افتاده، اما کیک تولد نیفتاده.

5-       حتما تنظیم سفیدی (White Balance) رو مطابق با نور محیطتون انجام بدین. لامپ، مهتابی، شمع و ... هر کدوم بهتره برای خودشون تنظیم بشن. حیفه که رنگ محیط با تنظیم خودکار سفیدی Auto White Balance از دست بره.

نمی خوام خیلی تخصصیش کنم. اگه کسی علاقه مند باشه لینک های زیادی روی اینترنت پیدا می شه که فرمول های دقیق تری رو معرفی کرده و میتونه حرفه ای عکاسی رو آموزش بده. همین 5 تا رو یاد بگیرین، کلی توی مصرف باتری و برق و ... صرفه جویی میشه. چون مجبور نیستین همه رو معطل بذارین تا از هر صحنه چند تا عکس بگیرین که مبادا یکیش خراب شده باشه!!!