ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

واقعیت های تمدن ۳۰۰۰ ساله

الحمدلله که انتخابات هم به خوبی و خوشی تموم شد و همه خوشحال و سرحال به سر کارهاشون برگشتند. دیگه فیس بوک هم خلوت شده و میشه یک سری به وبلاگ ها زد ببینیم چه خبره.

یادمه یه زمانی دسترسی به خواننده های لوس آنجلسی خیلی سخت بود و تنها راهش ویدیو و نوارهای وی اج اس بود که با شوهای نوروز و رنگارنگ به ما نشون میداد که آهنگهای جدید چی اومده. از همون زمان دیدن خواننده ها یک آرزو بود و هرکسی از اون ور آب میومد و  میگفت که کنسرت فلانی رو رفته همه دهنشون باز میموند. تا اینکه گذشت و گذشت و اینترنت اومد و همه هم اقدام کردن برای مهاجرت. دیگه اینجا بود که هم همه خواننده ها رو میدیدن و هم دسترسی به جدیدترین آهنگهاشون داشتند. من هم از این قائده مستثنی نبودم و خیلی دوست داشتم ببینم اونهایی که اینور کنسرت میذارن چه طورین... و بالاخره دیدم.

از روزی که اومدیم اینجا قسمت شده و چند تایی کنسرت رفتیم. ابی، شهریار، ستار و بالاخره گوگوش که قراره بریم.چیزهای جالبی دیدم که که خیلی دور از ذهن نبود و قابل پیش بینی بود. نحوه برگزاری، هماهنگی ها، کیفیت کار و بالاخره از همه مهمتر خود خواننده ها!! کلا ما ایرانی ها ثابت کردیم که کارها رو درست انجام میدیم اگر و فقط اگر به نفعمون باشه!! خیلی دوست ندارم بگم که ایرانی ها فلان هستن و بهمان (مخصوصا که تازه با این سرو صدایی که کردیم یک کم نظرها نسبت بهمون عوض شده) اما انصافا به هموطن های خودمون هم رحم نمی کنیم. در تمام این کنسرت هایی که رفتیم یک مشکلی بود: یک بار پول خواننده رو نداده بودند ناز می کرد نمی اومد روی صحنه، یکی دیگه اینقدر زده بود که نمی تونست حرکاتش رو کنترل کنه. یکیشون هم که خوب اجرا می کرد، به خاطر پوز و پوززنی برگزار کنندگان،‌شب کنسرتش افتاده بود با یک کنسرت دیگه و 100 نفر هم نیومده بودند. برای کنسرت ستار در سیدنی حتی زحمت گرفتن یک سالن هم نکشیده بودند و از راهرو یک استادیوم کریکت استفاده کرده بودند و با استفاده از صندلی و چند تا تیکه تیر و تخته سالن رو تجهیز کرده بودند!! واقعا شرم آور بود. حتی این شخص برگزارکننده به خودش و به اصطلاح حرفه خودش هم اهمیت نداده وگرنه فکر می کرد که دفعه بعدی وجود نداره و با این روش کسی به کنسرت هایی که من برگزار می کنم نمیاد. به همین سادگی.

واقعا مثل اینکه اینجا بدنیا اومدن و بزرگ شدن هم تاثیری در این اخلاق ما نداره و کلا این "ژن" ایرانی بودنمونه که بعد از گذشت 3000 سال هنوز قدرت خودشو حفظ کرده و همچنان همراهمون میاد. شاید همینه که فوتبالمون، سیاستمون، درس خوندنمون و خلاصه هر چی که فکرش رو بکنین شبیه هم هستن!

از اعتراض که بگذریم، ستار خواننده مورد علاقه منه و اون شب تونستم دل سیری عکس بگیرم که یکیشو میذارم شما ها هم حالشو ببرین.

نظرات 5 + ارسال نظر
عارف چهارشنبه 17 تیر 1388 ساعت 08:39 ب.ظ

آقا... ما وبلاگتان ر مخنم...
از اهالی مشد.

داداش اصلا به لهجتان نمخوره که اهل مشد بشی یره... اما دمت گرم که میی سر مزنی.

محمد پنج‌شنبه 18 تیر 1388 ساعت 10:01 ق.ظ http://mohamed.blogsky.com/

با اینکه در کل با ابی زیاد حال نمیکنم ولی خیلی دوست دارم یکی از کنسرتاش رو برم.
احسان ستار عجب کیفیتی داشتا !)))

ابی واقعا روی صحنه محشر می کنه. اگه باشی میبینی چه جوری همه رو به وجد میاره که باهاش همراهی کنن. ایشالله قسمت بشه مکه بعد هم کنسرت ابی.

فرشته شنبه 20 تیر 1388 ساعت 12:30 ب.ظ http://freshblog.blogsky.com/

شیلا مانستر یادت رفت!!! .... پدیده ای بود واسه خودش ها ااااا چقدر خندیدیم!

ستار خیلی متین و خوشگل بود و خوش تیپ واقعا حقش نبود یه همچین سالنی براش بگیرن.

شیلا نگو.... هیولا بگو.... تا چند شب خوابش رو میدیدم که به من اشاره میکنه میگه: دستا بالا... چرا نمی رقصی... یوهاهاهاهاها!

پریا شنبه 20 تیر 1388 ساعت 03:02 ب.ظ http://mosaferkoochooloo87.blogfa.com

سلام .من عاشق آهنگ سلام ستارم...مرسی. عکس باحالی بود.. خوش بحالت که رفتی کنسرتش...

انشاله بزودی قسمت شما هم میشه

فرهاد یکشنبه 28 تیر 1388 ساعت 08:38 ق.ظ http://www.rahdari.ir

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
من عاشق این کار ستارم..خیلی با احساس خونده
کلا ستار ور خیلی دوست دارم..هم شخصیت و هم صداشو
من هم به روزم یه جورایی

به به آقا فرهاد گل...جات خالی بود واقعا تو کنسرت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد