ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

حماسه دوم!

خیلی وقته مطلب مینویسم ولی نمیدونم چرا نصفه ولش میکنم و آپ نمی کنم. شاید انگیزه بهم نمیده! اما دیروز چیزی دیدم و شنیدم که واجب بود نصفه شبی بنویسم حتی اگه چند خط باشه. شاید اینطوری بتونم یه ذره از اون چه وظیفه منه انجام بدم...

وقتی انقلاب شد من شاید 6 ماهه بودم و هیچ چیز یادم نمیاد. جز شعر و عکس و سرود و خلاصه هر چیزی که توی کتاب ها و تلویزیون برای هم سن و سال های من درست میکردن. خیلی از این آهنگ ها بخوبی تصویر اون روز ها رو زنده میکنه که در بین همه اونها چیزی که واقعا ارزش فکر کردن داشته و داره البوم "سپیده" شجریان بوده که صدها بار گوش دادم، هر روز و شب و هنوزم هر وقت میشنوم موهای بدنم سیخ میشن! چون با یک شور و صلابتی اجرا شده که هر بیغیرتی رو به فکر ایران و سرزمینش میندازه.

امسال و بعد از 30 سال، شاید به لطف انتخابات سالمی که داشتیم این حماسه تکرار شد و همه شروع کردن برای ایران به خوندن... از لوس انجلسی ها گرفته تا داخل کشوری ها... همه و همه خوندن آشنا و نا آشنا. خارجی و ایرانی ... اما غلو نیست اگه بگم باز هم این وسط شجریان منحصر بفرد خوند.  در این شکی نیست که من کشته صدای شجریان و آواز ایرانی هستم. اما همیشه سعی میکنم اگه کسی غیر از اون هم چیز خوبی اجرا کرد و ساخت، بدون حب و بغض بهش گوش بدم. مثل افتخاری که با همه آهنگ هایی که شاید ارزش خاصی ندارن، یه البوم "نیلوفرانه" اجرا کرد که موندگار بود.

وقتی برای اولین بار دیروز، تک آهنگ "زبان آتش" رو شنیدم، در تمام مدت 8 دقیقه غرق در لذت بودم...مطمئنم که همه به زیبایی کلام فریدون مشیری اعتقاد داریم و بی شک شعر بی تاثیر نبوده، همونطور که آهنگ سازی اون و انتخاب دستگاه شور، بی تاثیر نیست... اما واقعا اگر صدای شجریان نبود این همه بی معنا بود. خیلی وقت بود که دیگه این فریاد از گلوی شجریان بیرون نیومده بود‌ ( البته به اعتقاد من) و زیبایی صداش در اشعار عارفانه و یا عاشقانه مولانا و حافظ خلاصه شده بود. حتی وقتی شجریان برای زلزله بم اجرا کرد، با تمام زیبایی قظعات بعد از یه مدت به جمع البوم های دیگه پیوست، اما این تک آهنگ به نظر من یه شاهکار دیگه بود که چند قدم بالاتر از بقیه کارها در این برهه از تاریخ ایران ایستاد...و واقعا نمیدونم اگه همونطور که از اول قرار بوده، در دستگاه "ماهور" خونده میشد، آیا دیگه راهی برای مقایسه اون با ایران، ای سرای امید باقی میموند یا نه....

 

میدونم خیلی ها که این مطلب میخونن ممکنه بگن چقدر کشته مرده شجریانه این پسره... اما باید در جواب بگم: آره!! و واقعا همیشه افتخار کردم که گنجینه موسیقی ایران و حافظ چندین نسل از موسیقی سنتی ما، هنوز داره میخونه و قدرت اینو داره که میلیون ها نفر ایرانی رو اینطوری منقلب کنه... امیدوارم بیشتر از این قدرش رو بدونیم...

نظرات 8 + ارسال نظر
از بر و بچ مشد! شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 06:56 ب.ظ

البته آهنگ فریاد هم در بم خوانی (روی شعر اخوان) همین تم رو داشت تا حدودی.

البته دوست مشهدی... تم به مضمون خیلی کمک میکنه! شاید برای همین از این اهنگ احساس غرور بهمون دست میده.

لاله شنبه 21 شهریور 1388 ساعت 07:56 ب.ظ http://barani.ca

خیلی ها برای شهرت و اسم و رسم ممکنه از یک همچین فرصتهایی استفاده کنن و ترانه ای حماسی بخونند.به هر حال دست همشون درد نکنه. اما شجریان نیازی به فرصت برای به شهرت رسیدن نداره. اگه چیزی میخونه همیشه و همه وقت از ته دل خونده برای همین هم هست که به دل میشینه. برای همین هست که تمام مدتی که آدم داره گوش میکنه به صداش غرق لذت میشه. ببین چند نسل داره با صدای استاد غرق در لذت میشه.

همونطور که صدای بنان در موسیقی ایران ماندگار شد میتونیم بگیم که تا ابد صدای محمد رضا شجریان در موسیقی ما خواهد ماند و کمتر کسی پیدا خواهد شد که نامش رو به خاطر نیاره...
در مورد اونهایی که واسه اسم و رسم میخونن واقعا نمیدونم باید بگم میشه حداقل یه دست براشون زد یا این که باید نا دیده گرفته بشن چون حداقل یه تعدادی شنونده دارن که ممکنه با صدای اونها تحت تاثیر قرار بگیرند و همین خودش در شرایط موجود ارزشمنده.
در هر صورت همیشه و در همه جای دنیا کشور و وطن افراد براشون مقدس بوده و هست.

فرشته دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 03:59 ق.ظ http://freshblog.blogsky.com

واقعا خیلی وقت بود که استاد خاموش بود. من همیشه می گفتم این مگه اسطوره صدا و موسیقی ایران نیست !!! پس چرا اینقدر کمرنگه؟؟؟
چرا اینقدر کم کنسرت می ذاره و هر وقت کنسرت می ذاره شلم شوربا می شه ؟؟؟ ... مگه توی ایران زندگی نمی کنه پس چرا هر ده سال ۳ روز توی تهران کنسرت می ده ؟؟؟ ... خلاصه بغض سالها رو در این آلبوم شکوند و خوشحالم که باعث شد خیلی ها توی ماشین و تاکسی و خونه و توی آی پاد ها و سر کار و کامپیوتر ها به این آهنگ گوش بدن.

البته خاموش نبود... میخوند... اما مثل همیشه... به نظر من خواننده های بزرگ با آهنگ های بزرگه که بزرگ میشن. وگرنه صرف صدا کافی نیست.
شجریان هم - که واقعا لقب استاد براش کافی نیست - یکی از بزرگترین کارهاش رو دوباره پس از سالها بیرون داد...

امیدوارم همیشه این حنجره پایدار بمونه...

محمد سه‌شنبه 24 شهریور 1388 ساعت 01:44 ب.ظ http://mohamed.blogsky.com/

احسان باور کن کنسرت همنوا با بم استاد رو که میبینم تمام سلولای بدنم به هیجان میاد. چندین و چند بار نیگاهش میکنم و گوش میدم ولی سیر نمیشم.
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود ...
همایون هم فوق العادست.

محمد جان... من هم همین حس تو رو دارم و بارها این کنسرت رو گوش دادم... و هیچ وقت هم سیر نشدم.
شاید بهتره بگیم دلیل و ایده هر آهنگی در موندگاری اون تاثیر داره..

محمد سه‌شنبه 24 شهریور 1388 ساعت 03:32 ب.ظ http://mohamed.blogsky.com/

اره باهات موافقم! اصلا هنرمند باهوش و موندگار کسیه که دردها و لذتها و مشکلات زمان خودش رو کاملا درک کنه و با یه آرمانگرایی و با تمام وجود هر چی داره برا مردم خرج کنه!

حسام چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 07:35 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

حتما می دونی که این آلبوم به دلیل حمایت شجریان از جنبش سبز فروش بسیار بیشتر از حد انتظار داشته... حتی کسانی (مثل من) که هیچوقت موسیقی سنتی به اون شکل گوش نمی کنم هم آلبومش رو خریدم...
البته از کارهای گروه مستان همای خیلی خوشم میاد و تابحال هزار دفعه گوش دادم کارهاشو... شنیدی؟

فکر میکنم خیلی های دیگه خوندن واسه این جریانات ولی فروش نداشت... در هر صورت خوشحالم که یه کار میتونه اینقدر تاثیر داشته باشه... حتی واسه تو!!!
گروه مستان رو هم شنیدم کارهاشون قشنگه...

مینا جمعه 24 مهر 1388 ساعت 09:59 ب.ظ http://love-1352.blogfa.com

سلام
مگه کسی هم هست که از سبک و اهنگ های استاد شجریان خوشش نیاد؟واقعا کارش درسته.خوشحال میشم منو با اسم یاداشت های سپید لینک کنین.بهم خبر بدین با چه اسمی لینکتون کنم.مرسی

فرهاد دوشنبه 4 آبان 1388 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.rahdari.ir

در مورد استاد شجریان کاملا موافقم مخصوصا که نحوه ادای شعر بسیار بسیار استادانه اجرا شده...
در مورد افتخاری یک چند تایی بیشتر از یک البوم خوب داره...البته ضعیف و متوسط هم زیاد داره
به هر حال رفتار شجریان در این مدت مرهم درد بود..خدا حفظش کند..
..........
راستی مگه خانمت رو خدای نکرده طلاق دادی که تو هستی اون نیست یا برعکس

خدا رو شکر که بالاخره قبول کردی کار ضعیف زیاد داره این استاد محبوبت..

در ضمن نه قربان... طلاقی در کار نیست... هوس دیار کرده بود رفت و برگشت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد