ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

استاد علیرضا افتخاری!

امروز خبر لغو کنسرت افتخاری در رشت در اخبار پخش شد. علت لغو کنسرت هم به گفته خبر گزاری ها، اعتراض مردم به لب خوانی بوده! در حالیکه به گفته خود ایشون به غیر از تست صدا، اصلا لب خونی در کار نبوده و 3.5 ساعت آواز اصیل ایرانی – اون هم از نوع افتخاری و به لهجه اصفهونی – خونده شده.

 

یادمه وقتی خیلی کوچیکتر بودم شنیدم که بزرگترها می گفتند شجریان صدا و سیما رو تحریم کرده و دیگه صداش پخش نمی شه. از همون روزها هم کنسرت شجریان شد آرزو. بعدا هم که بزرگتر شدم دیگه شجریان شده بود یک حسرت و خیال. کنسرت هم که نمی گذاشت و همش خبرش از اون ور آب می اومد. حالا هم که کنسرت گذاشته پولم نمی رسه !! تنها کاری که می تونم بکنم حمایت ایشون از طریق کپی MP3 هاشه!!

 

اگه اشتباه نکنم از همون سالها بود که افتخاری ها، اصفهانی ها و حسین زمان ها شدند خدای موسیقی ایران و الان هم اسم استاد گذاشتند روی خودشون!

اگه به سایت افتخاری سر بزنین می بینین که لیستی حدود 50 آلبوم از انواع و اقسام سبک های موسیقی پاپ و راک و کلاسیک و سنتی و رو حوضی توی کارهاشه. جالبه که تمام تلاشش رو هم می کنه که ماهی حداقل 1 کاست رو بده بیرون. یک بار از امام زمان می خونه، یک بار از کوچه باغای شمال! شاید کار درستی می کنه چون اگه یک کم تعلل کنه، مردم وقت می کنند در مورد آهنگ هاش فکر کنن!! و اونوقته که می فهمن پول به چی دادن ... تازه در بالای سایتش هم نوشته "استاد علیرضا افتخاری"!

محمد اصفهانی هم که قربونش برم وقتی دهنش رو باز می کنه، کسی نیست جلوش رو بگیره... دعای سال تحویل امسال هنوز یادمه که تمام شیشه هامون داشت می لرزید! خلاصه از این نوابغ جدیدا خیلی ظهور کردن!

در یک مصاحبه تلویزیونی به افتخاری گفتن:"می گن شما برای پول می خونین" اون هم گفت" مگه چه اشکالی داره، همه می خونن، ما هم می خونیم"!! (واقعا هیچی ندارم بگم)

 

قصدم توهین نیست... آخه اون ها هم برای خودشون شخصیتی دارن و تلاش کردن که به اینجا رسیدن. من دردم از امثال استاد شجریان و لطفی هستش که تنها حافظان موسیقی ایرانی هستن و با اینکه خودشون هم می دونن دیگه داره پاییزشون می رسه باز هم قایم شدن که مبادا یک وقت کسی بهشون توهین کنه. به جرات می تونم بگم معدود اساتیدی مثل حسین علیزاده در پشت صحنه هستند که هیچوقت عقب نرفتن و از مشکلات ابایی نداشتن و ندارن و موسیقی واقعی رو ترویج می دن. به همین دلیل هم هست که افرادی مثل کیوان ساکت خیلی زود از دور نوازندگی کنار رفتن!

 

ولی واقعا دلم برای افتخاری می سوزه که به جای سالن کنسرت، بهش یک کارخونه رو دادن. شاید فکر کردن اینطوری صداش اکو میشه! بیچاره مردم...نفری 8000 تومن پول بلیت دادن. اگه می موندن خونه چند روز دیگه DVD کنسرتش می اومد بیرون می تونستن با 1000تومن بخرن!

به نام خدا

سلامُ

 

من احسان هستم. عکسم همینه که می بینین!

 

فکر نمی کنم نیاز به معرفی کردن باشه چون خیلی مهم نیست. فقط اونهایی که منو نمی شناسن بدونن که من کامپیوتر علم وصنعت خوندم و الان هم توی همین زمینه کار می کنم. تا چند وقت دیگه هم اگه خدا بخواد از حضور دوستان مرخص می شم.

 

خیلی وقته که دارم وبلاگ های اطرافیان رو می خونم. حسام، فرهاد (کرمانی!)، فرشته و .... راستش هر دفعه خواستم شروع کنم به نوشتن دیدم کارم کپی می شه. چون با خوندن مطالب دیگران می رم توی اون حس و حال و چیز جدیدی در نمی آد. 

 

آخرش دیدم که داره دیر می شه و باید بالاخره از یک جایی شروع کرد... برای همین از امروز شروع کردم. امیدوارم با کمک شما بتونم خط اصلی وبلاگم رو در کوتاهترین مدت پیدا کنم.

 

متشکرم.