میگن کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره. نمونه بارزش هم خود من هستم! هر کاری که بگین بلد بودم یا برای دیگران انجام دادم، برای خودمون نشد که انجام بدم. مثلا همیشه windows لب تاپ سرعتش پایینه، نرم افزارهایی رو که میخوام ندارم! و باید از دیگران بگیرم. عشق فیلم دارم ولی خیلی وقته که دستگاه دی وی دی مون ناز می کنه و هر چیزی رو نمی خونه (البته دیروز دادم درستش کردن). موسیقی سنتی گوش می دم اما هیچ وقت نتونستم تمام آلبوم های شجریان رو یکجا گیر بیارم و .... خلاصه هزار جور مشکل دیگه.
از جمله این دردسر ها که خیلی هم برامون گرون تموم شده، عکس گرفتن بوده. تا اونجا که یادم میاد هر جا که رفتم و دوربینی دم دستم بوده، تا تونستم سعی کردم از لحظات استفاده کنم و عکس هایی بگیرم که بعدا به درد خودم یا صاحبش بخوره. از مسافرت های دسته جمعی گرفته تا عروسی ها و تولد ها. اما دریغ و افسوس که همین باعث شده تا هیچ عکس دو نفری یادگاری درست و حسابی از جاهایی که میریم نداشته باشیم. یا طرف دستش میلرزه، یا کج میندازه، یا هوا رو میگیره ما هم اون ته عکس کلمون پیداست، یا فلش نمی زنه و یا این که حوصله نداره و نمی گه یک... دو ... سه. فرتی میندازه و اغلب چشامون بسته است.
به همین دلیل فکر کردم در این یک مورد خاص چند تا نکته رو برای دوستانی که از آخرین تکنولوژی های روز استفاده می کنن و دوربینهای طفلک دیجیتالی رو دستشون می گیرن و تنها به فشار دادن دکمه شاتر اون اکتفا می کنن، بنویسم. شاید اگه یکروزی به این عزیزان رسیدم و قرار شد از ما عکس بندازن، حداقل درست و حسابی بندازن.
خوشبختانه دیگه دوران فیلمهای 36 تایی گذشته و میشه مثل پ.ش.ک.ل عکس گرفت. بعد هم بیای خونه و در کمال آرامش عکسهایی که خراب شدن رو با نرم افزارهای مختلف دستکاری کنی و تبدیلش کنی به یک عکس هنری. اما چند تا اصل ساده هست که اگه همیشه توی ذهنمون باشه، میتونیم مطمئن باشیم که عکس هامون مثل یک بربری داغ تازه خاشخاشی همونجا قابل پرینت و استفاده است، بدون کوچکترین دستکاری:
1- اگه دستتون میلرزه، حتما موقع عکس گرفتن با دو دست دوربین رو بگیرین و آرنج ها رو بچسبونین به پهلوهاتون. نفس رو حبس کنین و شاتر رو بزنین. بعدش هر چقدر خواستین نفس بکشین.
2- برای گرفتن عکس های نمای بسته (Close) نچسبین توی صورت طرف. حداقل فاصله 2 یا 3 متری رو انتخاب کنین و بعد زوم کنین جلو. باور کنین امکان زوم رو برای همین گذاشتن. وقتی لنز رو به شی مورد نظر نزدیک می کنین، عکس حالت تعقر پیدا می کنه و شکل صورت طرف میشه عین خربزه! باور نمی کنین امتحان کنین.
3- فلش رو فراموش کنین!!!! سعی کنین از امکانات دستی دوربینتون استفاده کنین. مثل سرعت شاتر، دهانه دیافراگم، نوردهی، حساسیت و ... اگه برای دوربینتون بالای 300 هزار تومان پول دادین، مطمئن باشین که حداقل یکی دو تا از موارد تنظیم دستی که گفتم رو داره. سعی کنین دفترچه راهنما رو بخونین!
4- اگر دارین از چند موجود یا انسان عکس می گیرین (مثل مهمونی ها و ...) حتما دور و بر کادر رو به اندازه کافی ببندین. از بالا، چپ، راست و پایین. بعضی وقتها گرفتن سقف اتاق، در حالیکه مهمونها از کمر به بالا توی عکس می افتن، خیلی منطقی نیست!! مثال واضحش این که ما چند وقت پیش تولد بودیم، عکس با طرف و کیک تولدش دادیم یکی گرفت. بعد دیدیم، قاب عکس روی دیوار افتاده، اما کیک تولد نیفتاده.
5- حتما تنظیم سفیدی (White Balance) رو مطابق با نور محیطتون انجام بدین. لامپ، مهتابی، شمع و ... هر کدوم بهتره برای خودشون تنظیم بشن. حیفه که رنگ محیط با تنظیم خودکار سفیدی Auto White Balance از دست بره.
نمی خوام خیلی تخصصیش کنم. اگه کسی علاقه مند باشه لینک های زیادی روی اینترنت پیدا می شه که فرمول های دقیق تری رو معرفی کرده و میتونه حرفه ای عکاسی رو آموزش بده. همین 5 تا رو یاد بگیرین، کلی توی مصرف باتری و برق و ... صرفه جویی میشه. چون مجبور نیستین همه رو معطل بذارین تا از هر صحنه چند تا عکس بگیرین که مبادا یکیش خراب شده باشه!!!
در مورد اینکه ما توی خونه یه مهندس خبره و کارآمد داریم اما توی کارهای it می لنگیم جای فکر داره که خدارو شکر این کار رو می کنی (فکر)..... در مورد عکاسی هم که پیشنهاد خوبی دادی ... همه که مثل شما نیستن آقـــــــــــــــــــــــــــــــآ.
اگر چه اگر حرفی بزنم میگن زن ذلیلی ولی بذار بگم دیگه...
ما بدون شما هیچیم حاج خانم...!
احسان اگه توی هیچ کاری قبولت نداشته باشم این یه موردت رو قبول دارم! انصافا عکس های خیلی خوبی از ما گرفتی که نظیرش رو هیچکس نگرفت. اغلب عکاس ها با فلاش عکس گرفته بودن ولی تو با نور شمع - حتی بدون اینکه ازمون بخوای ثابت بایستیم - عکس های خیلی خوبی گرفته بودی.
توی یه تولد یه بابایی از یه گروه آدم عکس گرفت ولی فقط بالای موهاشون معلوم بود، بقیه اش سقف بود و دیوار!
ما اینیم دیگه! این هم یکی از مزایای دوستی با منه!
در مورد اون عکاس حرفه ای هم لطفا عکسش رو بده بذاریم توی سایت... شاید معروف شد.
همه اینا رو گفتی. ولی فایده نداره. از من با فلاش هم به زور کی عکس واضح میگیرن. اینه که من خودم به این باورم که در تمام عکسایی که گرفتم خودمم هستم. چون خلقش کردم. و به این میگن یک حالت معنوی و روحانی و ملکوتی و .... قمار باز نگه به .... دق میکنه.
عجب تفسیری...ولی حوصله شما در عکاسی قابل تحسینه. من اگر جای حسام بودم همه شاباش هایی که جمع کرده بودم میدادم به شما که شاید از خجالتتون در بیام.
سلام
وبلاگتو تازه دیدم. یعنی یه جورایی بهم خبر رسید. خیلی جالبه.
معلومه که یه چیزایی از کامپیوتر و IT سرت میشه.
به نظر میاد هنری که برای این عکسی که از خودت تو وبلاگ گذاشتی مصرف شده، مربوط به رعایت توصیه ششم میشه که نخواستی کسی یاد بگیره. ( منظورم دست جلوی دهان و حذف کاکل موها و نگاه کردن به دوربین دومه که از سقف آویزونه. )
شناختی که؟ ( خیلی بعیده تو آرشیوت آنقدر بهزاد زیاد باشه که اشتباه بگیری)
سلام بابا بهزاد! خانم خوبن؟
می بینم که این مدیران موفق ایرانی طعمه ای شده برای جذب دوستان!!
در ضمن بهزاد زیاد می شناسم. اما هیچکدوم عشرخوان نمی شن. دفعه بعد هم یک کم ادبیاتت رو روستایی کن تا من هم حالیم بشه.
این IT و چیزهایی که سرم میشه همه از صدقه سر یکی از مدیران قبلی منه. مطمئنم که تو هم تو خدمات انفورماتیک چیزی یاد نگرفتی. همونجا کارت درست شده. نه؟؟؟
ممنون که سر زدی. به امید دیدار.
هنوزم که زنده ای و مطلب سر هم می کنی بشر جان..
فقط اومدم بگم عجب عکسی لب طاقچه گذاشتی...آخر فیگوره
ولی باهات موافقم که عکاسی خیلی حال میده...مخصوصا وقتی که نگران سیاه شدن فیلم ها نباشی و فرت فرت عکس بندازی
خوشحالم که هنوز نفسی ازت برمیاد. در ضمن کلمه فرت فرت خیلی قشنگ نیست!!! ممکنه کسی برداشت بد بکنه.بهتره بگی زرت زرت!
اون زرت و زرت نیست. زرت و زورت درسته.
البته این واژه نا مانوسی که شما به کار بردید کاربرد دیگری دارد.