ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

به بهانه روز مبارزه با سلاح های شیمیایی

"یکروز یک پادشاه در جنگل گم میشه و بعد از چند روز در حالیکه از گرسنگی شدید دیگه امیدی به زنده موندن نداشته، به کلبه یک پیرمرد میرسه. پیرمرد هم تنها بزی که داشته رو میکشه و برای پادشاه غذا درست می کنه و اون رو از مرگ نجات میده. وقتی پادشاه به قصر برمیگرده، دستور میده تا اون پیرمرد رو بیارن. اونوقت از درباریان میپرسه به نظر شما من چه طور باید خوبی این مرد رو جبران کنم؟ هر کسی چیزی میگه. یکی میگه به اون یک خونه هدیه بده. یکی دیگه میگه بهش چند سکه طلا بده. خلاصه هرکسی یک نظر میده. در آخر پادشاه میگه: شما همتون در اشتباهین. درسته اون برای من یک بز قربونی کرد، اما اون بز برای اون تمام زندگی و دار و ندارش بود، پس من هم باید هرچی که دارم بدم...."

این دستان شاید روایت کسانی باشه که چند سال پیش، به خاطر یک جنگ ناخواسته و فقط برای اعتقاداتشون رفتن و همه چیز رو فدا کردن. یک عده از اون ها جونشون رو دادن. یک عده بخشی از بدنشون را دادن و تعدادی هم آینده فرزندانشونو و شاید الان ما هیچ چیزی نداریم که به اون ها بدیم. اون سالهایی که همه برای اینکه کشته نشن از هر حربه ای استفاده می کردن تا از کشور فرار کنن و در اون دورانی که اگه من و امثال من بودیم، هیچوقت جرات چنین جسارتی رو نداشتیم، یک عده بودن که برای تفکرشون رفتن و هیچ چیزی هم نخواستن.

شاید بودن افرادی که به فکر تیرآهن و یخچال فریزر و خلاصه اینجور چیزها بودن و فقط حرف می زدن، ریش بلند می کردن، دعا می خوندن و تظاهر می کردن... الان هم دارن سرحال و شاداب و خرسند از کارشون زندگی می کنن. اما در مقابل اون هایی که فکر می کردن باید ازکشورشون دفاع کنن رفتن... بعضی ها برنگشتن... اون هایی هم که برگشتن مثل روز اولشون نبودن. جنگ برای هر کشوری هست.... ژاپن، آمریکا، هند، پاکستان، ایران، شوروی، چین، آلمان و خلاصه نقطه نقطه این دنیا. همه هم از این اعتقادات دارن و برای کشورشون حاضرن همه چیزشون رو بدن. حتی بیشتر از بعضی از ما ایرانی های متظاهر.

 

اما برای این افراد و یا بازمانده هاشون باید چه کار کرد؟

میگن در ژاپن هر روز صبح، در یک ساعت مشخص چند دقیقه تمام مردم به احترام از دست رفتگان در جنگ، سکوت می کنن. در آلمان روز خاصی در هر ماه برای کشته شدگان جنگ جهایی در نظر گرفته شده و در تمام شهرها مارش نظامی مینوازند. ما چه کار کردیم؟

سهمیه شهدا و جانبازان دادیم؟ کمک مالی به بچه های اون ها کردیم؟ اونهایی که موندن رو درمان کردیم؟ پول داروشون رو دادیم؟ آخه یکی بگه چه کاری براشون انجام دادیم؟ به غیر از این نیست که هر وقت حرف کنکور میشه، همه میگن "ای بابا... 40 درصد سهمیه جانبازان و شهداست... به ما چیزی نمیرسه". براشون آسانسور ویژه گذاشتیم یا مسیر عبور ویلچیر درست کردیم؟ اما من و شما می دونیم که این ها نون و آب نمی شه. روزی نیست که همین افرادی که الان با بیماری و ناراحتی دست و پنجه نرم می کنن، اذعان نکنن که "فکر نمی کردیم با ما اینطوری برخورد بشه".

کاری ندارم که جنگ ما برای چی بود. هر چی بود جنگ بود. ولی همه ما می دونیم که در هیچ جای دنیا این رسمش برخورد با افرادی که برای کشورشون جنگیدن نیست.چند روز پیش یکی از جانبازان شیمیایی، میگفت:"هر چند وقت یکبار، به ما سهمیه میدن که بریم شمال. چون بودجه می گیرن و باید خرج کنن. اما من آب و هوای مرطوب شمال برام خوب نیست و حکم زهر رو داره"!!

 

ای خدا ... کی میخوایم دست از این کارهامون برداریم!!

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 11 تیر 1387 ساعت 01:57 ب.ظ

سلام
جنگ کثیف ترین وازه ای که میتونم تصور کنم. ۸سال جنگ و اونهمه جوونهای از خود گذشته...ویرانی و عقده و ویرانی

ما یه آشنا داریم که باباش خلبان بوده و خیلی شجاع و جسور !ولی باباش قبل از به دنیا اومدنش تو جنگ شهید میشه. چند سال پیش بود که مکانیک دانشگاه شریف قبول شد .حتما با سهمیه ایکه اینقدر منت و حرف توش هست .
اما وسطای راه درسش رو ول کرد و رفت دنبال عشقش یعنی هواپیما و خلبانی!
احسان میدونی ما هممون مثل هم میمونیم . فراموشکار و ریاکار. تا وقتی پای منافعمون وسط نباشه خوبیم اما به محض اینکه حق کسی باعث کم شدن منافعمون بشه به زمین و زمان بد میگیم.
به نظر من همه کسانیکه با هر اعتقادی از ایران دفاع کردن تا همیشه قابل احترامن...
در ضمن موضوع های خیلی خوبی انتخاب میکنی موفق باشی

به نظر شما سهمیه حقش بوده یا نه؟؟!

محمد چهارشنبه 12 تیر 1387 ساعت 02:34 ب.ظ

واقعا نمیدونم که حقش بوده یا نه اما چیزی که واقعیت داره اینه که
این به اصطلاح لطف یا حقی که جامعه براش قایل شده بود اصلا متناسب با چیزی که از دست داده بود نبوده و یا حداقل در مورد ایشون اینجور بوده
من مطمینم که تو دنیا یه راه حل منطقی و درست برای این موضوع ( حقوق خاص برای افرادی که تو جنگ ها شرکت کردند) طراحی شده و کافیه ما بتونیم از اونها تقلید کنیم مثل بقیه کارامون...

کاملا موافقم.

محمد شنبه 15 تیر 1387 ساعت 01:38 ب.ظ

راستی احسان از یه چیز خیلی متاسفم
متاسفم که وقتی یه پست مثلا از یه فیلم هالیوودی میذاری ۱۰ نفر نظر میدن ولی هیچکس به پست به این مهمی نظری نمیده
کاش نظرشون رو میگفتن...
بازم ازت ممنونم که این روز رو به من یاداوری کردی

اینجور که از ظواهر امر بر میاد دیگران اطلاعات عمومی فیلم ها و مسایل کشورهای دیگه رو به مشکلات خودمون ترجیح می دن و حرف زدن در این گونه موارد رو یک نوع وقت تلف کردن می دونن. شاید هم برعکس باشه و بشه گفت: سکوت علامت رضاست!!!

در هر صورت از وقتی که میذاری و اهمیت میدی ممنونم.

علی ع دوشنبه 17 تیر 1387 ساعت 12:15 ق.ظ

احسان جان ، سلام
کساییکه جرات داشتن دانسته یا نا دانسته به جنگ رفتن قابل ستایشند ولی قبل از اینکه مردم احترام بذارند باید دولت تسهیلاتی بده ،اونم لازم نیست حتما ار کیفیت علمی مایه گذاشت بلکه اجازه دوباره زیستن بده !! حمل و نقلشو تسهیل کنه تو اتو بوس ها جایه مخصوص داشته باشن ، ورودیه ساختمونا , حقوق کافی و مادام العمر مثل اکثر کشور ها ولی اینکه دانشگاه سهمیه بده هیچ تناسبی با از جان گذشتگی نداره و تازه مردم شرطی میشن....

محمد سه‌شنبه 18 تیر 1387 ساعت 11:54 ق.ظ

من یه سوال دارم
سهمیه دانشگاه برای این افراد و خانواده هاشون تو دنیا مخصوصا اروپا و امریکا هم مرسومه یا از ابتکارات ایرانه؟
کسی دقیقا میدونه؟

تا اونجایی که اطلاع دارم در کشورهای دیگه سهمیه ای برای دانشگاه ها وجود نداره. اما به اندازه کافی از جهات دیگه خانواده و بازمانده ها حمایت میشن.

علی ع سه‌شنبه 18 تیر 1387 ساعت 10:40 ب.ظ

در تایید صحبت احسان در دانشگاههای کشور های پیشرفته اصلا کنکوری نیست که سهمیه باشه دانشجو باید بتونه توان علمی داشته باشه که فارغ التحصیل بشه و منطقی هم نیست برای ادای دین به جامعه ای که این افراد جسور هم عضوی از اونند خیانت کرد.

هادی چهارشنبه 19 تیر 1387 ساعت 03:44 ب.ظ

خدایی با عکس متفکرانه ات خیلی حال کردم مدتی بود وقت نکرده بودم به وبلاگت سری بزنم فکر کنم اگه احمدی نژاد هم اینطوری عکس می گرفت از محبوبیت بیشتری برخوردار می شد....راستی تو استرالیا هم اینقدر فکر میکنی

این یکی از عکس های انتخاباتی دور بعد منه!!!

فرشته یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 01:04 ب.ظ http://freshblog.blogsky.com

وقتی فیلمهای قدیمی و سیاه و سفید ایرانی رو می بینیم یاد لوتی و عشق و عاشقی و داش های قدیم می افتیم وقتی هم فیلمها و سریالهای مضخرف حال رو می بینیم یاد کلاشی و اعتیاد و دو رو یی و دزدی و آدم فروشی!!! اینا رو گفتم تا بگم اونهایی که واسه من و تو و ایران خودشون رو فدا کردن لوتی بودن و عاشق. همه ایرانی ها رو از خانواده و ناموسشون می دونستن اما حالا طوری شده که به خاطر چندرغاز ناموس فروشی می کنن!! این هم از صدقه سر دولت ماست.

************************************
توی شرکتی بودم که ماه رمضون به پرسنل مرغ و برنج و روغن و .... می دادند اما حقوق همه ۲ تا ۳ماه عقب افتاده بود بعدا تحقیق به عمل اومد که اینها همه سهمیه جانبازان بدبخت که از کمیته امداد توسط زن صاحب شرکت دزدیده و به شرکت شوهر حلال می شد زنیکه ج.پ.س. با اون شوهر د.ز-ج.پ. هر کی می دیدشون می گفت از اینها مومن تر خود حضرت محمد بوده. همچینم قشنگ زندگی می کردند و همه چی از گلوشون پایین می رفت!!
اینم گفتم تا بگم دولت برای اینها کم و زیاد بودجه میزاره اما آدما کثیفن و مسوولیت ندارن و کلا نظارت هم در کشور ما معنی نداره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد